سخت است بخواهی از حال و روز بیمارانی بنویسی که با کلی درد، مدتها در صف انتظار پزشک هستند و در آخر هم ممکن است به خاطر تعداد زیاد مراجعان، نوبت به آنها نرسد.
چه بسیارند پیرمرد و پیرزنهایی که روز و شب را با درد سپری میکنند تا شاید روز بعد بتوانند نوبت پزشک دریافت کنند و چه بسیارند مادرانی که ملتمسانه دنبال دکتر و دوا برای فرزندانشان هستند. هزینههای بالا، دور بودن مکانهای درمانی و کمبود امکانات در بعضی مناطق و مراکز هم که خود داستانی دیگر دارد.
کم نیستند کسانی که عزیزشان در مقابل چشمشان از درد و بیماری به خود میپیچد، اما پول کافی برای درمانش ندارند و چه اشکهایی که در این بین گونهها را خیس میکند. همه نگرانیم و میگوییم کاش کسی باشد که مرهم درد این عزیزان شود، اما غافل از آنکه خودمان هر کدام به نوبه خود میتوانیم غمی از دلی برداریم و لبخندی بر لبی بنشانیم. فقط کافی است از لاک خود بیرون آییم و کمی از دنیا و مادیاتش فاصله بگیریم. چراکه برای بخشنده بودن حتماً نباید پولدار بود فقط باید دلی بزرگ داشت.
تا وقتی دلت کوچک باشد همه دنیا را برای خودت میخواهی، اما همین که دلت بزرگ شد آنچه داری را میبخشی و از خوشحالی دیگران شادمان میشوی. شاید بتوان محمد محمدی، خیر منطقه۱۱، را از این دست افرادی دانست که دلی بزرگ دارند. او که متولد ۱۳۲۸ است، سالها شاهد بیماری حاد همسرش بوده و به خاطر آن مراجعههای زیادی به مراکز درمانی داشته است.
همسر محمدی، خونرسانی بدنش ضعیف بوده و ۲۵ سال با این بیماری دست و پنجه نرم کرده است. هرچند اکنون در قید حیات نیست و حدود ۸ ماه است که همسر و فرزندانش غم دوری او را دارند، اما در زمان حیات، هر بار که محمدی برای درمان همسرش به پزشک مراجعه میکرده، شاهد صفهای طولانی بیماران و استیصال آنها بوده است. این موضوع همواره او را آزار داده و نگران بیمارانی بوده است که هزینه و امکانات کافی برای درمان نداشتند.
محمد محمدی، یک منزل هزار متری در صدف ۲۸ داشته است که همراه ۷ فرزندش در آن زندگی میکردهاند. محمدی، در اندوه مریضی همسرش به او پیشنهاد میدهد تا در صورت موافقت این منزل را در اختیار دانشگاه علوم پزشکی قرار دهند تا برای بهداشت، درمان و ساخت بیمارستان از آن استفاده کنند. همسرش از این پیشنهاد او استقبال میکند و به دنبال آن فرزندانشان نیز رضایت میدهند بنابراین در زمان کوتاهی منزل را خالی و در اختیار دانشگاه علوم پزشکی قرار میدهند. از منزل آنها اکنون به عنوان مرکز جامع سلامت استفاده میشود و هر روز افراد زیادی برای درمان به آن مراجعه میکنند.
محمدی و همسرش پس از این کار خیر، خودشان در یک آپارتمان ۷۰ متری ساکن میشوند و اکنون غیر از این منزل و یک وانت مزدا هیچ ثروتی به نام محمدی نیست. در گفتوگویی که با این خیر داشتیم بارها بر مهربان بودن، دستگیری از نیازمندان، شکرگزاری و فانی بودن دنیا تأکید میکند.
او این شعر سعدی که میگوید: «بنی آدم اعضای یکدیگرند /که درآفرینش ز یک گوهرند/چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار» را باور دارد و معتقد است افراد جامعه مانند اعضای بدن به هم وابسته هستند و اگر درد یا شادمانی برای عدهای باشد به دیگران هم سرایت میکند.
محمدی اظهار میکند: از اول زندگیام به ثروت علاقه نداشتم و ندارم چرا که مال دنیا فانی است و هر چه داشته باشیم، روزی باید همه را بگذاریم پس چه بهتر که تا هستیم اموالمان را در راهی صرف کنیم که باعث خیر و شادمانی دیگران شود.
به نظر او برکت زندگی ناشی از حرکت خود انسان است و در این باره توضیح میدهد: نمیشود هر کار ناپسندی انجام دهیم و بعد منتظر برکت باشیم، اما در مقابل اگر ذرهای خوبی کنیم خیر و برکتش را خواهیم دید.
محمدی که۴۰ سال در چهارراه آزادشهر گل فروشی داشته است، اضافه میکند: نعمتهایی مثل سلامتی و داشتن فرزند خوب و سالم، موهبتهای ارزشمندی هستند که باید قدرش را بدانیم و شکرگزار خداوند باشیم چرا که همه از این نعمت برخوردار نیستند.
واقف منطقه ۱۱ معتقد است بسیاری از داراییهای ما بیشتر از حد نیازمان است، اما به خاطر دنیادوستی هر روز دغدغه بیشتر کردن اموالمان را داریم و از دیگران که در تنگنا و گرفتاری هستند، غافل میشویم.
محمدی که در حد توان دستی در همه امور خیر دارد، تأکید میکند: عدهای گمان میکنند با وقف کردن و بخشیدن اموال، از مال خودشان کم میشود در حالی که این تصور اشتباه است و هر کار خیری که انجام شود برکاتش در زندگی شخص سرازیر میشود من هم که ملک هزار متریام را در اختیار دانشگاه علوم پزشکی گذاشتم نه تنها از اموالم کم نشده بلکه از راهی دیگر هر روز به آن اضافه شده است و زندگی خوب و پربرکتی دارم که آن را نتیجه لطف الهی و دعای خیر مردم میدانم.
او ادامه میدهد: اگر باز هم مالی به دست آورم در راه کمک به همشهریان خودم خرج خواهم کرد و به فرزندانم هم گفتهام به مال دنیا دل نبندند و در فکر آخرت باشند.
محمدی در راستای نیات خیرش، به دانشگاه علوم پزشکی اعلام کرده اگر منزل وقفیاش که اکنون به عنوان مرکز سلامت مورد استفاده قرار میگیرد، تبدیل به بیمارستان یا درمانگاه کنند در تأمین هزینههای آن کمک خواهد کرد و در این راستا به کمکهای فرزندانش نیز امیدوار است.
وی میگوید: ملکی که اکنون در اختیار دانشگاه است از سمت مقابل و انتهای آن ۸۰۰ متر زمین خالی دارد، اما نمیدانم چرا از آن استفاده نمیکنند تا بهرهبرداری بهتری از بنا صورت گیرد.
واقف مرکز سلامت منطقه، در پایان سخنانش به انقلاب و برکات آن برای مردم اشاره میکند و میافزاید: حدود سال ۱۳۴۰ تعداد خودروهای خیابانهای مشهد به انگشتان دست نمیرسید. در ابتدای انقلاب، همه مردم زندگیهای ساده داشتند و راضی هم بودند.
اکنون به برکت انقلاب، طی این سالها زندگی بیشتر مردم از لحاظ برخورداری از مواد غذایی، پوشاک، مسکن، وسیله نقلیه، سواد و ... کلی ارتقا پیدا کرده است، ولی هنوز شهروندان نالان هستند و اینقدر درگیر چشم و هم چشمی شدهاند که قدر داشتههایشان را نمیدانند.
حسن ختام کلام او این جمله است «همانطور که خداوند با بندگان خوب و بدش کنار میآید ما هم با یکدیگر کنار بیاییم، گذشت کنیم و مهربان باشیم».
* این گزارش پنج شنبه، ۲۴ آبان ۹۷ در شماره ۳۰۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.